Tuesday, January 31, 2012

مردم 100 تن طلا در منازل ذخیره کردند


رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر گفت: 100 تن طلا به صورت انباری و در منازل وجود دارد که تولید را مختل کرده است.
محمد کشتی‌آرای در نشست مشترک روسای اتحادیه‌ها و اصناف کشور با رئیس ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز گفت: افرادی که سال 89 اقدام به خرید سکه و طلا کردند با شرایط افزایش قیمت طی سال جاری 43 درصد سود عایدشان شد.   وبلاگ بازارانه
بازارانه - سکه بهار آزادی

وی اظهار داشت: کاهش سود سپرده‌ها انگیزه شد تا سرمایه‌ها به سمت سکه برود و باعث شد تا طی سال جاری افرادی که سکه خریده بودند، سود کلانی ببرند.  وبلاگ بازارانه

کشتی آرای با بیان اینکه از ابتدای امسال و با توجه به اتفاقات روی داده، صنعت طلا و جواهر مختل شده است، اظهار داشت: 100 تن طلا به صورت انباری و در منازل وجود دارد که تولید را مختل کرده است.  

بر اساس گزارش مهر، کشتی آرای پیش‌بینی کرد: طی روزهای آینده قیمت‌ها به تعادل رسیده و حبابی وجود نخواهد داشت، در حال حاضر قیمت طلا و سکه 300 هزار تومان کاهش داشته است.

Monday, January 30, 2012

سکه و ارز یک طرف؛ حرص و طمع ما هم یک طرف - بازارانه


شب اول سهمیه بندی بنزین، مصادف شد با هجوم بی‌اندازه مردمی که می‌خواستند باک خودروشان را با بنزین صد تومانی پر کنند؛ صف‌های طولانی که در برخی نقاط به آتش سوزی هم کشیده شد و فضا را به شدت امنیتی کرد؛ هیاهویی باور ناپذیر برای اختلاف قیمتی جزیی که شاید به زور به ده هزار تومان می‌رسید؛ بین یک باک بنزین صد تومانی آن روز و چهارصد تومانی سهمیه بندی شده از فردای غائله! (بازارانه)

در چند هفته گذشته، خبر افزایش نرخ سکه و دلار به اندازه‌ای شایع شده بود که پس از سلام و احوال پرسی، نرخ آن‌ها مورد پرسش واقع می‌شد. خبری بسیار مهم که نقاط تاریک بسیاری داشت؛ دو معیاری که همیشه رشد یکی با سقوط دیگری روبه‌رو می‌شد، این بار دست به دست هم داده بودند تا سقف رکوردشکنی‌شان را بالا‌تر ببرند و شاید دست نایافتنی شوند... با این توضیح که: خدا می‌داند چه دست‌هایی پشت پرده نقش آفرینی می‌کرد (و شاید هم می‌کند!). (بازارانه)
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها
سرعت تغییرات به اندازه‌ای زیاد بود که‌گاه تا می‌خواستی نرخ جدید را بگویی، خبرت بیات شده بود، آن هم در شرایطی که هیچ مانع مؤثری بر سر راه افزایش‌ها قرار نگرفت. این گونه بود که حاشیه‌ها هم شروع شدند و بازار شایعه را داغ کردند؛ شایعه‌هایی از اثرگذاری تحریم‌ها گرفته تا فرا رسیدن قحطی و حتی سقوط اقتصادی! اینجا بود که تب روانی جامعه بالا رفت و وعده و وعید مهار نرخ سکه و دلار و اینچنین کردن‌ها و آنچنان کردن‌ها هم افاقه نمی‌کرد و چه بسا به بحران دامن می‌زد. (بازارانه)
به ظاهر باورپذیری مردم دچار ضربه شده است، چرا که هنوز بسیاری از مردم، شرایط سخت دوران دفاع مقدس را از یاد نبرده‌اند که نه وعده و وعیدی برای کنترل بازار مطرح بود و نه کسی ولع انبار کردن اقلام گوناگون را برای مصرف داشت. اینجاست که باید به مسئولان، صدا و سیما و دیگر نهادهای مسئول خرده بگیریم که چرا این بی‌اطمینانی را موشکافی و ترمیم نمی‌کنند؟ آیا به راستی ارایه توضیح به مردم، ولو علمی و سطح بالا، شدنی نیست؟

موشکافی کردن ولع خرید در مردم بر عهده کیست؟


در غیاب تصمیم‌گیری‌های بهنگام و مدیریت شرایط، هر کسی تفسیر خودش را از شرایط داشت؛  تفسیرهایی که بعضا به «افزایش هزینه تولید» هم می‌رسید و به ظاهر، از پشتوانه علمی هم برخوردار بود، ولی به ترغیب مردم به خرید نیازمندی‌های روزمره منجر می‌شد و در عمل، آغازی بود برای بحران بعدی؛ گرانی ناشی از بر هم خوردن بازار عرضه و تقاضا.  (بازارانه)
هنوز از یاد نبرده‌ایم که چند سال پیش، با افزایش نرخ شیر یارانه‌ای، مردمان یک استان، خرید شیر را تحریم کردند و به این روش اعتراض مسالمت آمیزشان را به رخ مسئولین کشیدند؛ اما چه بسا در چند روز گذشته،‌‌ همان مردمان هم به سمت فروشگاه‌های محلشان سرازیر شدند. آیا حق نداریم، بپرسیم کارکرد نهادهای اجتماعی چیست؟ آیا در این تغییر رویکرد مردم به مسائل هم پای پیامک‌های انبوه (قیاس کنید با حجم پیامک‌های تبلیغاتی روزانه که هیچ کدام انبوه لقب نمی‌گیرند!) فلان خبرگزاری در میان است؟!(بازارانه)
اینجا بود که هجوم به فروشگاه‌ها آغاز شد و کاری کرد که در بسیاری از هایپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های زنجیره‌ای، جایی برای سوزن انداختن نباشد. انگار برخی از مردم می‌کوشیدند تا منازلشان را به سوپر مارکت‌های کوچک تبدیل کنند و به دور و اطرافیانشان هم توصیه می‌کردند که هر چه می‌توانند بخرند، چرا که بعد توان خرید نخواهند داشت؛ اقدامی عجولانه و غیر اقتصادی که البته موجب نشد که مسئولان سکوتشان را بشکنند و دست به اقدام عاجل بزنند! 
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها

غافل از اینکه هجوم برای خرید، نه تنها کمکی برای حل مسأله نخواهد کرد، بلکه زمینه ساز بر هم خوردن تعادل بازار شده و خود عاملی برای گرانی به شمار می‌رود؛ به عبارتی بهتر، باز هم سود بیشتر به عده‌ای خاص خواهد رسید که {با نگاه توجیه کننده برخی مسئولان} احتمالا تب ذخیره سازی را جرقه زده‌اند و سرانجام، منجر به گرانی کاذب شده و دودش به چشم مصرف کنندگان خواهد رفت؛ نتیجه‌ای عکس برای عامه مردم! (بازارانه)
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها

سرانجام: دوستی از دوران دانشجویی‌اش در یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور خاطره‌ای تعریف می‌کرد که بی‌شباهت به جامعه امروز ما نیست:  (بازارانه)

ساکن مجتمع خوابگاهی دانشگاه بودیم و روزهای اول هر سال تحصیلی که به خوابگاه می‌رفتیم، همه چیز عادی بود و همه دوش‌های حمام‌های بلوک‌های خوابگاه سردوش داشت. گاهی به چند ساعت نمی‌کشید که بسیاری از دوش‌ها بی‌سردوش می‌شدند؛ بعضی از بچه‌ها می‌ترسیدند که بی‌سردوش بمانند و پس از نخستین استحمام، سردوش را باز کرده و به اتاق می‌بردند! بوفه خوابگاه هم همیشه سردوش برای فروش داشت و در مجموع در بسیاری از اتاق‌ها بیشتر از یک سردوش بود؛ اما کافی بود که مهمانی داشته باشید که می‌خواست به حمام برود؛ آن وقت بود که باید به یک سردوش تجهیزش می‌کردید و با این کار کلی پرسش بی‌پاسخ در ذهنش می‌ساختید؛ پرسش‌هایی که هنوز هم برای آن پاسخ معقولی ندارم... .(بازارانه)
بازارانه - خواب غفلت

و پرسش‌هایی که شاید جا داشت به عنوان یک پایان نامه دانشجویی در مقطع کار‌شناسی ارشد هم طرح شود، ولی نه دانشجویی تلاش کرد به آن پاسخ بگوید و نه برای مسئول خوابگاهی مهم جلوه کرد اما چه بسا هنوز هم پا برجا باشد؛ هم در آن خوابگاه و هم در جامعه‌ای بزرگتر از آن! (بازارانه)

این شباهت عجیب نیست؟!(بازارانه)

سکه و ارز یک طرف؛ حرص و طمع ما هم یک طرف - بازارانه


شب اول سهمیه بندی بنزین، مصادف شد با هجوم بی‌اندازه مردمی که می‌خواستند باک خودروشان را با بنزین صد تومانی پر کنند؛ صف‌های طولانی که در برخی نقاط به آتش سوزی هم کشیده شد و فضا را به شدت امنیتی کرد؛ هیاهویی باور ناپذیر برای اختلاف قیمتی جزیی که شاید به زور به ده هزار تومان می‌رسید؛ بین یک باک بنزین صد تومانی آن روز و چهارصد تومانی سهمیه بندی شده از فردای غائله! (بازارانه)

در چند هفته گذشته، خبر افزایش نرخ سکه و دلار به اندازه‌ای شایع شده بود که پس از سلام و احوال پرسی، نرخ آن‌ها مورد پرسش واقع می‌شد. خبری بسیار مهم که نقاط تاریک بسیاری داشت؛ دو معیاری که همیشه رشد یکی با سقوط دیگری روبه‌رو می‌شد، این بار دست به دست هم داده بودند تا سقف رکوردشکنی‌شان را بالا‌تر ببرند و شاید دست نایافتنی شوند... با این توضیح که: خدا می‌داند چه دست‌هایی پشت پرده نقش آفرینی می‌کرد (و شاید هم می‌کند!). (بازارانه)
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها
سرعت تغییرات به اندازه‌ای زیاد بود که‌گاه تا می‌خواستی نرخ جدید را بگویی، خبرت بیات شده بود، آن هم در شرایطی که هیچ مانع مؤثری بر سر راه افزایش‌ها قرار نگرفت. این گونه بود که حاشیه‌ها هم شروع شدند و بازار شایعه را داغ کردند؛ شایعه‌هایی از اثرگذاری تحریم‌ها گرفته تا فرا رسیدن قحطی و حتی سقوط اقتصادی! اینجا بود که تب روانی جامعه بالا رفت و وعده و وعید مهار نرخ سکه و دلار و اینچنین کردن‌ها و آنچنان کردن‌ها هم افاقه نمی‌کرد و چه بسا به بحران دامن می‌زد. (بازارانه)
به ظاهر باورپذیری مردم دچار ضربه شده است، چرا که هنوز بسیاری از مردم، شرایط سخت دوران دفاع مقدس را از یاد نبرده‌اند که نه وعده و وعیدی برای کنترل بازار مطرح بود و نه کسی ولع انبار کردن اقلام گوناگون را برای مصرف داشت. اینجاست که باید به مسئولان، صدا و سیما و دیگر نهادهای مسئول خرده بگیریم که چرا این بی‌اطمینانی را موشکافی و ترمیم نمی‌کنند؟ آیا به راستی ارایه توضیح به مردم، ولو علمی و سطح بالا، شدنی نیست؟

موشکافی کردن ولع خرید در مردم بر عهده کیست؟


در غیاب تصمیم‌گیری‌های بهنگام و مدیریت شرایط، هر کسی تفسیر خودش را از شرایط داشت؛  تفسیرهایی که بعضا به «افزایش هزینه تولید» هم می‌رسید و به ظاهر، از پشتوانه علمی هم برخوردار بود، ولی به ترغیب مردم به خرید نیازمندی‌های روزمره منجر می‌شد و در عمل، آغازی بود برای بحران بعدی؛ گرانی ناشی از بر هم خوردن بازار عرضه و تقاضا.  (بازارانه)
هنوز از یاد نبرده‌ایم که چند سال پیش، با افزایش نرخ شیر یارانه‌ای، مردمان یک استان، خرید شیر را تحریم کردند و به این روش اعتراض مسالمت آمیزشان را به رخ مسئولین کشیدند؛ اما چه بسا در چند روز گذشته،‌‌ همان مردمان هم به سمت فروشگاه‌های محلشان سرازیر شدند. آیا حق نداریم، بپرسیم کارکرد نهادهای اجتماعی چیست؟ آیا در این تغییر رویکرد مردم به مسائل هم پای پیامک‌های انبوه (قیاس کنید با حجم پیامک‌های تبلیغاتی روزانه که هیچ کدام انبوه لقب نمی‌گیرند!) فلان خبرگزاری در میان است؟!(بازارانه)
اینجا بود که هجوم به فروشگاه‌ها آغاز شد و کاری کرد که در بسیاری از هایپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های زنجیره‌ای، جایی برای سوزن انداختن نباشد. انگار برخی از مردم می‌کوشیدند تا منازلشان را به سوپر مارکت‌های کوچک تبدیل کنند و به دور و اطرافیانشان هم توصیه می‌کردند که هر چه می‌توانند بخرند، چرا که بعد توان خرید نخواهند داشت؛ اقدامی عجولانه و غیر اقتصادی که البته موجب نشد که مسئولان سکوتشان را بشکنند و دست به اقدام عاجل بزنند! 
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها

غافل از اینکه هجوم برای خرید، نه تنها کمکی برای حل مسأله نخواهد کرد، بلکه زمینه ساز بر هم خوردن تعادل بازار شده و خود عاملی برای گرانی به شمار می‌رود؛ به عبارتی بهتر، باز هم سود بیشتر به عده‌ای خاص خواهد رسید که {با نگاه توجیه کننده برخی مسئولان} احتمالا تب ذخیره سازی را جرقه زده‌اند و سرانجام، منجر به گرانی کاذب شده و دودش به چشم مصرف کنندگان خواهد رفت؛ نتیجه‌ای عکس برای عامه مردم! (بازارانه)
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها

سرانجام: دوستی از دوران دانشجویی‌اش در یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور خاطره‌ای تعریف می‌کرد که بی‌شباهت به جامعه امروز ما نیست:  (بازارانه)

ساکن مجتمع خوابگاهی دانشگاه بودیم و روزهای اول هر سال تحصیلی که به خوابگاه می‌رفتیم، همه چیز عادی بود و همه دوش‌های حمام‌های بلوک‌های خوابگاه سردوش داشت. گاهی به چند ساعت نمی‌کشید که بسیاری از دوش‌ها بی‌سردوش می‌شدند؛ بعضی از بچه‌ها می‌ترسیدند که بی‌سردوش بمانند و پس از نخستین استحمام، سردوش را باز کرده و به اتاق می‌بردند! بوفه خوابگاه هم همیشه سردوش برای فروش داشت و در مجموع در بسیاری از اتاق‌ها بیشتر از یک سردوش بود؛ اما کافی بود که مهمانی داشته باشید که می‌خواست به حمام برود؛ آن وقت بود که باید به یک سردوش تجهیزش می‌کردید و با این کار کلی پرسش بی‌پاسخ در ذهنش می‌ساختید؛ پرسش‌هایی که هنوز هم برای آن پاسخ معقولی ندارم... .(بازارانه)
بازارانه - خواب غفلت

و پرسش‌هایی که شاید جا داشت به عنوان یک پایان نامه دانشجویی در مقطع کار‌شناسی ارشد هم طرح شود، ولی نه دانشجویی تلاش کرد به آن پاسخ بگوید و نه برای مسئول خوابگاهی مهم جلوه کرد اما چه بسا هنوز هم پا برجا باشد؛ هم در آن خوابگاه و هم در جامعه‌ای بزرگتر از آن! (بازارانه)

این شباهت عجیب نیست؟!(بازارانه)

سکه و ارز یک طرف؛ حرص و طمع ما هم یک طرف - بازارانه


شب اول سهمیه بندی بنزین، مصادف شد با هجوم بی‌اندازه مردمی که می‌خواستند باک خودروشان را با بنزین صد تومانی پر کنند؛ صف‌های طولانی که در برخی نقاط به آتش سوزی هم کشیده شد و فضا را به شدت امنیتی کرد؛ هیاهویی باور ناپذیر برای اختلاف قیمتی جزیی که شاید به زور به ده هزار تومان می‌رسید؛ بین یک باک بنزین صد تومانی آن روز و چهارصد تومانی سهمیه بندی شده از فردای غائله! (بازارانه)

در چند هفته گذشته، خبر افزایش نرخ سکه و دلار به اندازه‌ای شایع شده بود که پس از سلام و احوال پرسی، نرخ آن‌ها مورد پرسش واقع می‌شد. خبری بسیار مهم که نقاط تاریک بسیاری داشت؛ دو معیاری که همیشه رشد یکی با سقوط دیگری روبه‌رو می‌شد، این بار دست به دست هم داده بودند تا سقف رکوردشکنی‌شان را بالا‌تر ببرند و شاید دست نایافتنی شوند... با این توضیح که: خدا می‌داند چه دست‌هایی پشت پرده نقش آفرینی می‌کرد (و شاید هم می‌کند!). (بازارانه)
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها
سرعت تغییرات به اندازه‌ای زیاد بود که‌گاه تا می‌خواستی نرخ جدید را بگویی، خبرت بیات شده بود، آن هم در شرایطی که هیچ مانع مؤثری بر سر راه افزایش‌ها قرار نگرفت. این گونه بود که حاشیه‌ها هم شروع شدند و بازار شایعه را داغ کردند؛ شایعه‌هایی از اثرگذاری تحریم‌ها گرفته تا فرا رسیدن قحطی و حتی سقوط اقتصادی! اینجا بود که تب روانی جامعه بالا رفت و وعده و وعید مهار نرخ سکه و دلار و اینچنین کردن‌ها و آنچنان کردن‌ها هم افاقه نمی‌کرد و چه بسا به بحران دامن می‌زد. (بازارانه)
به ظاهر باورپذیری مردم دچار ضربه شده است، چرا که هنوز بسیاری از مردم، شرایط سخت دوران دفاع مقدس را از یاد نبرده‌اند که نه وعده و وعیدی برای کنترل بازار مطرح بود و نه کسی ولع انبار کردن اقلام گوناگون را برای مصرف داشت. اینجاست که باید به مسئولان، صدا و سیما و دیگر نهادهای مسئول خرده بگیریم که چرا این بی‌اطمینانی را موشکافی و ترمیم نمی‌کنند؟ آیا به راستی ارایه توضیح به مردم، ولو علمی و سطح بالا، شدنی نیست؟

موشکافی کردن ولع خرید در مردم بر عهده کیست؟


در غیاب تصمیم‌گیری‌های بهنگام و مدیریت شرایط، هر کسی تفسیر خودش را از شرایط داشت؛  تفسیرهایی که بعضا به «افزایش هزینه تولید» هم می‌رسید و به ظاهر، از پشتوانه علمی هم برخوردار بود، ولی به ترغیب مردم به خرید نیازمندی‌های روزمره منجر می‌شد و در عمل، آغازی بود برای بحران بعدی؛ گرانی ناشی از بر هم خوردن بازار عرضه و تقاضا.  (بازارانه)
هنوز از یاد نبرده‌ایم که چند سال پیش، با افزایش نرخ شیر یارانه‌ای، مردمان یک استان، خرید شیر را تحریم کردند و به این روش اعتراض مسالمت آمیزشان را به رخ مسئولین کشیدند؛ اما چه بسا در چند روز گذشته،‌‌ همان مردمان هم به سمت فروشگاه‌های محلشان سرازیر شدند. آیا حق نداریم، بپرسیم کارکرد نهادهای اجتماعی چیست؟ آیا در این تغییر رویکرد مردم به مسائل هم پای پیامک‌های انبوه (قیاس کنید با حجم پیامک‌های تبلیغاتی روزانه که هیچ کدام انبوه لقب نمی‌گیرند!) فلان خبرگزاری در میان است؟!(بازارانه)
اینجا بود که هجوم به فروشگاه‌ها آغاز شد و کاری کرد که در بسیاری از هایپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های زنجیره‌ای، جایی برای سوزن انداختن نباشد. انگار برخی از مردم می‌کوشیدند تا منازلشان را به سوپر مارکت‌های کوچک تبدیل کنند و به دور و اطرافیانشان هم توصیه می‌کردند که هر چه می‌توانند بخرند، چرا که بعد توان خرید نخواهند داشت؛ اقدامی عجولانه و غیر اقتصادی که البته موجب نشد که مسئولان سکوتشان را بشکنند و دست به اقدام عاجل بزنند! 
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها

غافل از اینکه هجوم برای خرید، نه تنها کمکی برای حل مسأله نخواهد کرد، بلکه زمینه ساز بر هم خوردن تعادل بازار شده و خود عاملی برای گرانی به شمار می‌رود؛ به عبارتی بهتر، باز هم سود بیشتر به عده‌ای خاص خواهد رسید که {با نگاه توجیه کننده برخی مسئولان} احتمالا تب ذخیره سازی را جرقه زده‌اند و سرانجام، منجر به گرانی کاذب شده و دودش به چشم مصرف کنندگان خواهد رفت؛ نتیجه‌ای عکس برای عامه مردم! (بازارانه)
بازارانه - جمعیت در فروشگاه‌ها

سرانجام: دوستی از دوران دانشجویی‌اش در یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور خاطره‌ای تعریف می‌کرد که بی‌شباهت به جامعه امروز ما نیست:  (بازارانه)

ساکن مجتمع خوابگاهی دانشگاه بودیم و روزهای اول هر سال تحصیلی که به خوابگاه می‌رفتیم، همه چیز عادی بود و همه دوش‌های حمام‌های بلوک‌های خوابگاه سردوش داشت. گاهی به چند ساعت نمی‌کشید که بسیاری از دوش‌ها بی‌سردوش می‌شدند؛ بعضی از بچه‌ها می‌ترسیدند که بی‌سردوش بمانند و پس از نخستین استحمام، سردوش را باز کرده و به اتاق می‌بردند! بوفه خوابگاه هم همیشه سردوش برای فروش داشت و در مجموع در بسیاری از اتاق‌ها بیشتر از یک سردوش بود؛ اما کافی بود که مهمانی داشته باشید که می‌خواست به حمام برود؛ آن وقت بود که باید به یک سردوش تجهیزش می‌کردید و با این کار کلی پرسش بی‌پاسخ در ذهنش می‌ساختید؛ پرسش‌هایی که هنوز هم برای آن پاسخ معقولی ندارم... .(بازارانه)
بازارانه - خواب غفلت

و پرسش‌هایی که شاید جا داشت به عنوان یک پایان نامه دانشجویی در مقطع کار‌شناسی ارشد هم طرح شود، ولی نه دانشجویی تلاش کرد به آن پاسخ بگوید و نه برای مسئول خوابگاهی مهم جلوه کرد اما چه بسا هنوز هم پا برجا باشد؛ هم در آن خوابگاه و هم در جامعه‌ای بزرگتر از آن! (بازارانه)

این شباهت عجیب نیست؟!(بازارانه)

پیشنهاد رئیس جمهور برای قیمت دلار در لایحه بودجه - بازارانه


وزیر امور اقتصاد ودارایی با بیان اینکه در تلاشیم قیمت دلار را بر اساس 1226 تومان در لایحه بودجه 91 تعیین کنیم گفت: البته آقای احمدی نژاد پیشنهاد کرد قیمت دلار در لایحه بودجه کمتر از 1200 تومان باشد.
سید شمس الدین حسینی پس از جلسه یکشنبه هیات دولت توضیح دقیقی درباره قیمت مصوب و نهایی دلار در لایحه بودجه 91 نداد اما گفت: قیمت دلار در لایحه مشخص شده است. 
بازارانه - دلار

وی درباره فعالیت دلالان دلار در بازار گفت: با وجود اینکه شبکه دلالی در مقابل نرخ بانک مرکزی ایستاده است بانک مرکزی ارز مورد نیاز مسافران و وارد کنندگان را بر اساس دستور العمل‌های جدید تامین خواهد کرد.

وی تاکید کرد: وزارت اقتصاد از سیاست بانک مرکزی در تعیین نرخ جدید ارز حمایت می‌کند.

Friday, January 27, 2012

معاون هماهنگی و امور مجلس وزارت صنعت، معدن و تجارت از آمادگی تمامی استان‌های کشور برای اجرای طرح یکپارچه نصب بارکد دو بعدی کالا (شبنم) روی چهارگروه کالایی از اول بهمن 90 خبر داد.
شبکه بازرسی نظارت مردمی «شبنم»، سامانه‌ای است که در آن مردم می‌توانند فقط با داشتن یک گوشی تلفن همراه دوربین دار و با استفاده از نرم‌افزاری که در اختیار آنها قرار گرفته است، علاوه بر اطمینان از اصالت کالای خریداری شده و یاری دولت در شناسایی عوامل توزیع کالای قاچاق و جعلی، از مشوق‌های اعتباری هم برخوردار شوند.
نرم افزار بارکد خوان موبایل
از اول آبان، طرح نمونه شبنم در کالاهای وارداتی گروه 1 هدف اجرایی شده است. تاکنون بیش از 10 میلیون کد دوبعدی شبنم با هدف رهگیری و جلوگیری از قاچاق کالا در سراسر کشور صادر شده است. از این پس گمرک ایران، گواهی بارکد دو بعدی شبنم را به‌عنوان یکی از اسناد الزامی در هنگام ترخیص کالا، از واردکننده دریافت می‌کند. هم‌اکنون تعداد 35 کارگزاری در تهران و سایر استان‌های کشور آماده ارائه خدمات بارکد دوبعدی شبنم هستند. فرایند دریافت بارکد دوبعدی شامل ثبت‌نام در سایت شبنم، ثبت کالا، ثبت درخواست، پرداخت مالی و ارائه گواهی دریافت کد رهگیری شبنم و برچسب آن روی کالاست که برای واردکنندگان کالا الزامی شده است.
بارکد دوبعدی
صفدر رحمت‌آبادی به شبکه اطلاع‌رسانی تولید و تجارت ایران گفت:
درحال حاضر مقدمات اجرایی شدن این طرح در تمامی استان‌ها فراهم شده و استقبال خوبی در این زمینه به عمل آمده است. معاون وزیر صنعت، ‌معدن و تجارت ‌اجرای طرح شبنم از اول بهمن ماه را در سراسر کشور نقطه عطفی در حمایت از تولید داخل و جلوگیری از ورود کالای بی‌کیفیت و قاچاق ذکر کرد. رحمت آبادی همچنین تاکید کرد: برای فراهم شدن زیرساخت‌های این طرح، استان‌ها فعالیت‌های مختلفی را در جهت دستیابی به اهداف مورد نظر انجام داده‌اند. وی افزود: براین اساس، طرح شبنم در فاز پایلوت با هدف نصب کد شناسه دو بعدی روی 4 گروه کالایی شامل لوازم خانگی، رایانه و ملحقات آن، تجهیزات پزشکی و لوازم آرایشی و بهداشتی آغاز خواهد شد که به‌تدریج گروه‌های کالایی افزایش خواهد یافت.

آقای دولت! به نگرانی مردم واکنش مناسب نشان دهید


قیمت سکه و ارز، سریع‌تر از آن چه که انتظار می‌رفت به حدودی رسید که چندی پیش برای بسیاری دور از تصور بود. امروز تمام سکه بهار آزادی مرز 900 هزار تومان را پشت سر گذاشت و دلار نیز به 1900 تومان رسید. دولت اما هنوز از لاک خاموشی در نیامده است و شاید قریب یک ماه است که نه رئیس جمهور و نه وزیر اقتصاد و نه رئیس بانک مرکزی به صورت واضح و علنی در این مورد اظهارنظری نکرده‌اند.
تنها حدود دو هفته پیش، محمدرضا رحیمی نوسانات بازار ارز را به گردن طراحی‌ و سودجویی عده‌ای انداخت که به دنبال کسب منفعت به قیمت آسیب رساندن به اقتصاد ملی هستند.
شاید سخن آقای رحیمی بخشی از حقیقت باشد که هست (ابراز خوشحالی دیروز اوباما از وضعیت اقتصاد ایران)، اما همه آن نیست. دولت باید این را بپذیرد که بخشی از نقدینگی سرگردان اقتصاد ایران، به این خاطر سیل‌آسا به دیوارهای بازار طلا و ارز حمله‌ور شده است که عده زیادی از مردم، به حق نگران کاهش ارزش پولی هستند که ارزش آن در حال کمتر شدن است و تصور می‌کنند در آینده هم کم‌ارزش‌تر هم خواهد شد.
اگر طراحی‌های دشمنان کشور در حال آسیب زدن به اقتصاد ایران است، راه حل مسأله این نیست که دولت چون کودکی خطاکار خود را از دید مردم که ولی‌نعمت دولتند پنهان کند و یا این که فضای اقتصاد را خارج از حد معقول، امنیتی کند. دولت باید بپذیرد که ملت ایران بخشی از راه‌حل هستند به شرط این که دولت با تدبیر و تعقل، راه‌هایی سازنده به مردم ارائه کند که ضمن کاستن از ارتفاع امواج نقدینگی سرگردان، مردم را از حفظ پولشان مطمئن کرده و به اقتصاد کشور نیز کمک کند.
مردم
به عنوان مثال، کمتر از دو هفته پیش، رستم قاسمی وزیر نفت اظهار کرد که « به خصوص در رابطه با پروژه‌های مربوط به میادین مشترک نفت و گاز، با توجه به جلوتر بودن شرکای ما در برداشت از این میادین، اگر وزارت نفت و شرکت ملی نفت حتی با نرخ سود ۳۰ تا ۳۵ درصد بتواند منابع مالی تامین کند باز هم به صرفه است تا هر چه سریع‌تر کار روی این میادین آغاز شود و بتوانیم لااقل به اندازه شرکا از این میادین برداشت کنیم.» 
آیا عرضه اوراق مشارکت با چنین نرخ سودی برای مردم دلبسته به سرنوشت کشور جذاب نیست؟
دولت محترم، مردم راه‌حل مشکلند. به نگرانی آنها احترام بگذارید و پیشنهادهای جذاب‌تر از سکه و ارز ارائه کنید.
منبع: وبلاگ بازارانه